Who is Dabbatolarz? (or dabbatollah
Once the deadline comes torment unbelievers we pick an animal from the earth He spoke to them because people did not trust us to revelations. (Quran;Sura ants, A. 82)
Said the Prophet Mohammad (PBUH): I swear to God;the word of Dabbatollah is for my cousin Ali and he is The purpose of this verse.
Then he said: O Ali, when is the last period of time, God will unite you in the best case, you sign with the name Vast leave it to your enemies.
در كافى ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود:امير المؤمنين عليه السّلام فرموده من به فرمان خداوند در روز قيامت قسمت كننده بهشت و جهنم هستم و كسى بدون اجازه من داخل آنها نميشود و من فاروق اكبرم و امام مردمان پيش از خود و بعد از خود ميباشم و احدى بر من سبقت و پيشى نميگيرد مگر برادرم احمد صلى اللّه عليه و آله پيغمبر مكرم و رسول خدا و من بر يك طريق و راه هستيم فقط حضرت را به نام خود و مرا به نام خويش ميخوانند و خداوند از روز الست و اول آفرينش جهانيان علوم منايا و بلايا و وصايا و فصل الخطاب را به من عطا فرموده و من صاحب كرات و دولت تمام دولتها و عصاى موسى هستم و دابه خدا كه با مردم تكلم مينمايد منم.
و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود: روزى پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلّم وارد مسجد شد؛ ديد امير المؤمنين عليه السّلام ريگهاى مسجد را جمع نموده و سر مباركش را روى ريگها گذارده و به خواب رفته است، او را به پاى مبارك حركت داده فرمود اى دابه خدا برخيز. يكى از اصحاب حضور پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله عرضه داشت اى رسول خدا آيا جايز است ما فرزندان خود را به اين اسم بناميم؟ فرمودند:خير، بخدا قسم اين كلمه دابة اللّه مختص پسر عمم على عليه السّلام است و مراد از دابه در اين آيه شريفه اوست.آنگاه فرمود:يا على، همين كه دوره آخر زمان شود خداوند تو را در نيكوترين صورت برانگيزاند و با تو علامتى است كه با آن دشمنانت را نام ميگذارند. و نيز از آن حضرت روايت كرده فرمود: پروردگار در حديث قدسى به پيغمبرش فرموده اى محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم، على اول امامى است كه از مردم براى او عهد و پيمان گرفته شده و آخر شخصى است كه قبض روح ميشود او دابه اى است كه با مردم تكلم ميكند.
و از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روزى حضور مولاى خود امير المؤمنين عليه السّلام بودم خدمتش عرض كردم دابهاى كه خداوند در قرآن بيان ميفرمايد كيست؟ فرمود: همان شخصى است كه نان سركه و زيتون تناول ميكند. مقصود نفس شريف حضرتش بود.
ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود شخصى به عمار بن ياسر گفت:اي عمار در قرآن آيهاى است كه مرا به شك انداخته و قلبم را متزلزل نموده. عمار گفت: كدام آيه تو را چنين پريشان حال ساخته؟ گفت:آيه «وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ» مراد از اين دابه چيست؟ عمار گفت به خدا قسم در روى زمين نخواهم نشست و چيزى نميخورم و نمى آشامم تا آنكه او را ببينم و به تو نشان بدهم.آنگاه عمار به همراهى شخص مزبور به راه افتادند، تا چشم عمار به امير المؤمنين عليه السّلام افتاد كه در محلى نشسته و خرما تناول ميفرمود، امير المؤمنين عمار را ديده فرمود اي عمار بيا و بنشين و از اين خرما تناول كن.عمار پيش رفته و جلوس نموده و به خوردن خرما مشغول شد. آن مرد تعجب نموده گفت: سبحان اللّه اي عمار مگر تو قسم نخوردى تا ملاقات و ديدن دابه دست از طلب باز نداشته و از خوردن و آشاميدن امتناع نمائى و مرا بسوى او رهبرى نمائى؟ عمار گفت: من به قسم خود عمل كرده و او را ديده و به تو هم نشان دادم، لكن تو تعقل ننمودى.مراد از آن دابه مولايم امير المؤمنين عليه السّلام است كه به حضورش رسيديم.
منبع: تفسير جامع، ج5، ص: 134-136
نظرات شما عزیزان: